براي او كه دوستش دارم ...

براي او كه دوستش دارم ...

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 123
بازدید ماه : 272
بازدید کل : 69573
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1


ترانه هاي داريوش

» خواننده : داریوش
» آهنگ : ساده هاتف

سفرم به عمق چشمات هجرت غریب و عاشقانه داشت

سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت
سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت
یه دل سادهء ساده کوله بار سفرم بود
چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود

من همون لحظهء اول آخر راه و میدیدم
طپش عشق و تو رگهام عاشقونه می شینیدم
وای اگر همسفر
بعد از این در سفر
بی تو من تنها باشم

تو شدی خون تو رگهام
من دیگه خودم نبودم
برای نفس کشیدن
حالا محتاج تو بودم
وای اگر همسفر
بعد از این در سفر
بی تو من تنها باشم
سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت
سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت
یه دل سادهء ساده کوله بار سفرم بود
چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود

من همون لحظهء اول آخر راه و میدیدم
طپش عشق و تو رگهام عاشقونه می شینیدم
وای اگر همسفر
بعد از این در سفر
بی تو من تنها باشم

» خواننده : داریوش
» آهنگ : خسته نشو هاتف


اون که به من تو زندگی غصه میده تو هستی
اون که برای موندنت جون میکنه من هستم
اون که به من قدرت زندگی میده تو هستی
اون که برای عشق تو پر میزنه من هستم
خسته نشو خسته نشو از این روزای خسته
دربدری تموم میشه با این تن شکسته

عزیز بی پناه من بذار تو سر رو دستام
نمیتونه گریه هاتو ببینه قلب تنهام
بگو برات چکار کنه قلب من شکسته
حالا که پلهای سفر تو رودخونه نشسته
خسته نشو خسته نشو از این روزای خسته
دربدری تموم میشه با این تن شکسته

فرصت عاشقی داره تو قلب ما میمیره
اون که اسیر عشق نشه قلبش و مرگ میگیره
من که هنوز نمیتونم دل بسپارم به رفتن
بذار که خون عشق تو بریزه تو رگ من
خسته نشو خسته نشو از این روزای خسته
دربدری تموم میشه با این تن شکسته

» خواننده : داریوش
» آهنگ : دوباره می سازمت وطن

دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میگویم از تو گل
به میل نسل جوان تو
دوباره میشویم از تو خون
به سیل اشک روان خویش
اگر چه صد ساله مرده ام
بگور خود خواهم ایستاد
که برکنم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خویش
اگر چه پیرم ولی هنوز
مجال تعلیم اگر بود
جوانی آغاز میکنم
کنار نوباوگان خویش

» خواننده : داریوش
» آهنگ : حرکت

حرکت از این بیش شتابان کنیم
ولوله در ولوله باران کنیم
جنگل و شهر و ده و کوه و کمر
از نفس خویش شکوفان کنیم
دانه هر گل که تو پرپر کنی
باز بکاریم و دو چندان کنیم
پای بکوبیم و بر اریم دست
خنده زنان ترک سر و جان کنیم
روشن از ایمان به طلوعی قریب
چوبه اعدام چراغان کنیم
دل چو به پیمان خدا داده ایم
سر گرو حرمت پیمان کنیم
تا تو بدانی چه ما می کنیم
هر چه تو گفتی نکنید ان کنیم
اتش پنهان درون، برون
از دل خاکستر ایران کنیم
شعله بگیریم از این اتش و
مشعل تاریخ فروزان کنیم
مشعل تاریخ فروزان کنیم
ساخته یی هر چه تو، ویران کنیم
خواب و خیال خوشت اشفته ایم
بیش، از این نیز پریشان کنیم
می شنوی؟ این تپش طبل ماست
باش و ببین تا که چه طوفان کنیم
حرکت از این بیش شتابان کنیم
ولوله در ولوله باران کنیم

 

» خواننده : داریوش
» آهنگ : آذرآبادگان

ای سر سبز وطن، آذرآبادگان من
از تو جدا یكنفس، مبادا ایران من
روزگارت بر امان، دور از دست گزند
پشت تو بی لرزه باد، همچنان كوه سهند

سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاك ستارخان من

آنكه دلش می زند ، نبض جدایی در باد
با او سخن می گویم ، تا نگهدارد به یاد

آذرآبادگان من، جان جانان من است
قیمت خون ارس، رگ ایران من است
خانه شمس و زرتشت آبروی میهن است

چه نزدیك تو باشم، چه در غربت غریب و دور...
تو را نمی دهم ز دست، ای مرز عشق و شعر و شور

مگر بی تو می شود، زمزمه ارس شنید؟
مگر بی تو می شود به معنای وطن رسید؟

سرفراز یاور ایران من
پر غرور خاك ستارخان من

 

» خواننده : داریوش
» آهنگ : ایران نگاه کن

ایران نگاه کن این جنگل است
که ناباورانه می روید
بعد از حریق های پیاپی
ایران نگاه کن

جنگل هنوز پر ز تپش ایستاده است
با گیسوانی درهم و رنگین
با دست های از جوانه و از گل
ایران نگاه کن نگاه کن نگاه

ایران نگاه کن دامان خاک جنگل
آنک هزار دانه شکفته
اینک هزار مشت فشرده
من عاشقانه رویش این نسل تازه را
در واژه واژه شعر و ترانه ام تصویر می کنم

من مرگ را به ترس
ترس را به خشم
خشم را به عشق سپردم
عشق را کنون با خود میان دریای جنگل بردم

من در کنار یاران
فریاد با هزاران
ایران نگاه کن...ایران نگاه کن...ایران نگاه کــن

 

» خواننده : داریوش
» آهنگ : افسانه ها

افسانه عشق و جنون ٫ رفته ز خاطر تاکنون
آن تک سوار قصه ها ٫ با اسب خود شد واژگون

بس عهدها بشکسته شد ٫ دیگر خدا هم خسته شد
در کارزار زندگی ٫ بازوی مردان بسته شد

ای چرخ افسونت چه شد؟
الوند و سیحونت چه شد؟
بر تنب كوچك تا ارس٫
کاوه فریدونت چه شد؟

صفرا طلایه دار كو؟
آن نقطه پرگار كو؟
در شهر آزادی ،دری،
بر قامت دیوار كو؟

شهنامه خانی دیر شد ٫ سیمرغ در زنجیر شد
آرش، كماندار زمان ٫ آماج زخم تیر شد

فریادها بر باد شد ٫ فریاد زیر آب شد
ارابه‌ء سردار عشق ٫ افسانه ای در خواب شد

 

» خواننده : داریوش
» آهنگ : دوباره می سازمت وطن زنده

رازقی پرپر شد
باغ در چله نشست
تو به خاک افتادی
کمر عشق شکست
ما نشستیم و تماشا کردیم

دلم میخواد گریه کنم
برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی

وقتی که قلبا و گلا
شکسته و پرپر شدند
وقتی که باغچه های عشق
سوختند و خاکستر شدند
من و تو از گل کاغذی
باغچه ای داشتیم توی خواب
با خشتای مقوایی
خونه میساختیم روی آب
وقتی که ما تو جشن شب
ستاره بارون میشدیم
وقتی که پشت سنگر
سایه ها پنهون میشدیم
از نوک بال کفترا
خون پریدن میچکید
صدای بیداری عشق
رو خواب شب خط میکشید
دلم میخواد گریه کنم
برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی

از پشت دیوارای شهر
انگار صدای پا میاد
آوازخون دربدر
انگار یه همصدا میخواد
ابر سیاه رفتنیه
خورشید دوباره درمیاد، باغچه دوباره گل میده
از عاشقا خبر میاد
دلم میخواد گریه کنم
برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی

 

» خواننده : داریوش
» آهنگ : هوشیاری

ای خدا من به کسی کاری ندارم ولی زخم از همه خوردن شده کارم
از غریب و کسی که وصله جونه پشت پا خوردن و مردن شده کارم
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
بعضی ها قیده همه چیرو زدن بعضی ها اسیر اقبال بدن
اون بالا نشستی گوش کن ای خدا چه عذابیه به دنیا امدن
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد
هر کجا پا میزارم هر جا که میرم پیشه چشمام میبینم حلقه داری
ای خدا من خودمم هیچ نمیدونم چرا هر گل پیش چشمام میشه خاری
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد
مرگ تدریجی شده هستی برام نقش خنده دیگه مرده رو لبام
ای خدا هر کسی از راه می رسه می کنه چاه دو رنگی پیش پام
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد

» خواننده : داریوش
» آهنگ : لب دریا

عصر ما عصر فریب
عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون
چترای سیاه تو بارون
شهر ما سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
آسموناش پر دوده
قلب عاشقاش کبوده
کاش تو قحطی شقایق
بشینیم تو یه قایق
بزنیم دل و به دریا
من و تو تنهای تنها
خونه هامون پر نرده
پشت هر پنجره پرده
قفسا پر پرنده
لبای بدون خنده
چشما خوئه سواله
مهربون شدن مهاله
نه برای عشق میلی
نه کسی به فکر لیلی
کاش تو قحطی شقایق
بشینیم تو یه قایق
بزنیم دل و به دریا
من و تو تنهای تنها
اونقده میریم که ساحل
از من و تو بشه غافل
قایق و با هم میرونیم
اونجا تا ابد میمونیم
جایی که نه آسمونش نه صدای مردمونش
نه غمش نه جنب و جوشش
نه گلای گل فروشش
مثل اینجا آهنی نیست
مثل اینجا آهنی نیست
پس ببین یادت بمونه
کسی هم اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا

» خواننده : داریوش
» آهنگ : پرنده ی مهاجر

ای پرنده مهاجر ، ای پر از شهوت رفتن
فاصله قد یه دنیاست ، بین دنیای تو با من
تو رفیق شاپركها ، من تو فكر گلمون
تو پی عطر گل سرخ ، من حریص بوی نونم
دنیای تو بینهایت همه جاش مهمونی نور
دنیای من یه كف دست روی سقف سرد یك گور
من دارم تو آدمكها میمیرم ، تو برام از پریها قصه میگی
من توی حیله وحشت میپوسم ، برام از خنده چرا قصه میگی
كوچه پس كوچه خاكی ، در و دیوار شكسته
آدمهای روستایی ، با پاهای پینه بسته
پیش تو یه عكس تازه است واسه آلبوم قدیمی
یا شنیدن یه قصه است از یه عاشق قدیمی
برای من زندگی اینه ، پر وسوسه پر غم
یا مثل نفس كشیدن ، پر لذت دمادم
ای پرنده مهاجر ، ای همه شوق پریدن
خستگی كوله بار ، روی رخوت تن من
مثل یك پلنگ زخمی پر وحشته نگاهم
میمیرم اما هنوزم دنبال یه جون پناهم
نباید مثل یه سایه ، زیر پاها زنده باشیم
مثل چتر خورشید باید روی برج دنیا واشیم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه خوش خیال است ... فاصله را میگویم ...! به خیالش تو را از من دور کرده است ؟ ولی نمیداند که جای تو امن است... اینجا !!! میان قلبم ...... تلفن تماس : 09158863593 bfirozeh@yahoo.com zex_persia@yahoo.com mosafer_tanha998@yahoo.com نظر یادتون نره !!!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to asheghaneh73.http://asheghaneh73.loxblog.com/ | Template By: